به گزارش خبرنگار مهر، دومین شب از پنجمین دوره شبهای داستان، یکشنبه 16 آذر 93 با حضور پنج نویسنده و شاعر كودك و نوجوان در برج میلاد تهران برگزار شد. احمد اكبرپور نخستین مهمانی بود كه برای خواندن داستانش به روی سن رفت و بخشی از یك رمان چاپ نشده را برای حضار خواند. او درباره رمانش گفت: این رمان مخصوص نوجوانان است و فعلاً «سقوط شیطان در چاچالك» نام دارد. چاچالك هم سرزمین خیالی من است.
طاهره ایبد، دومین داستانخوان شب دوم بود. او در سخنانی کوتاه گفت: خوشحالم که در این مكان، بچهها و والدینی را میبینم كه به دنیای كودكی احترام گذاشتهاند. امیدوارم روزی برسد كه تمام آدمبزرگها كودك شوند، دنیا همانند دنیای كودكی، زلال شود و به دنبال آن بتوانیم از اتفاقات بد جلوگیری كنیم. اساساً به همین دلیل هم هست كه همیشه گفتهام در 16 سالگی ماندهام چون معتقدم دنیای بزرگسالی دنیای خوبی نیست و امشب قطعا كسانی برای شنیدن داستان به برج میلاد آمدهاند كه در دنیای كودكی زندگی میكنند.
وی ادامه داد: اینكه برنامهای ویژه به كودكان و نوجوانان اختصاص داده شده است، اتفاق خیلی خوبی است که امیدوارم تكرار شود و حتی در شهرستانها هم رخ دهد، چون جایی كه در آن علوم انسانی و ادبیات نباشد، بدان معناست كه انسانها از اصول انسانی فاصله گرفتهاند.
ایبد در ابتدا فصلی از كتاب «خانواده آقای چرخشی» را خواند كه یك اثر طنز محسوب میشود و بعد از آن نیز بخشی از رمان «پریانههای لیاسندماریس» را قرائت كرد.
مرجان فولادوند نیز در این برنامه حضور داشت و بخشی از كتاب «آرش» را خواند. او درباره داستانش گفت: آرش كمانگیر که داستانش در اوستا آمده، مردی تنومند و بلندبالا وصف شده است؛ كسی كه خدا او را آفریده تا در موعد مقرر، تیر مخصوصش را پرتاب كند و ایران را نجات دهد.
وی سپس گفت: اما من نگاه دیگری به آرش در این كتاب داشتهام و او را راوی و قصهگو معرفی كردهام چون معتقدم بهجز سربازان و پهلوانان، شاعران و نویسندگان هم هستند كه از مرزهای ما دفاع میكنند. عمیقاً معتقدم که پس از شکست ایران از اعراب، فردوسی با نوشتن شاهنامه، پیروز یك جنگ بزرگ بوده است.
در ادامه این نشست، ریحانه صفری، داستاننویس 13 ساله، داستان «حبابی برای لیلی» را برای خواند كه مورد استقبال نویسندگان و حاضران قرار گرفت.
ناصر كشاورز، شاعر کتابهای خردسالان و کودکان، مهمانان را به شنیدن یك مثنوی بلند دعوت كرد. او درباره این كتابش گفت: این داستان منظوم، بیش از دو هزار بیت داشت و پس از مشورت با چند نفر از دوستانم، 500 بیت آن را حذف كردم. اخیراً هم با آقای مصطفی رحماندوست مشورت كردم و ایشان هم پیشنهاد كردند بخشهایی از كتاب را کوتاه كنم.
آخرین شاعری كه در دومین شب از پنجمین دوره شبهای داستان به شعرخوانی پرداخت، بیوك ملكی بود. او تعدادی از اشعار منتشرنشدهاش را برای حاضران خواند.
ملکی با تاکید بر اینكه نویسندگان باید نسبت به محیط زیست حساس باشند و در آثارشان به این موضوع اشاره کنند، شعری را با همین مضمون خواند: با تبر یكیك درختهای باغ را قطع كرد/ شاخههای ترد را شكست/ خسته شد، آمد و نفس نفس زد/ زیر سایه سار آخرین درخت بر زمین نشست.
وی همچنین صلح، بیزاری از خشونت و نسلكشی را موضوعات مهم دیگری دانست كه شاعران و نویسندگان باید به آن توجه كنند.
17 آذر در سومین شب از شبهای داستان، نرگس آبیار، فرهاد حسنزاده، جواد محقق، حدیث لزرغلامی و محبوبه نجفخانی حضور پیدا خواهند داشت. این برنامه تا 20 آذر هر شب ساعت 18 در سالن سعدی مرکز همایشهای برج میلاد تهران برگزار میشود.
نظر شما